اخبار و مقالات بازارایابی و تبلیغات

همه چیز از برندیگ و بازاریابی تا استراتژی تبلیغاتی

اخبار و مقالات بازارایابی و تبلیغات

همه چیز از برندیگ و بازاریابی تا استراتژی تبلیغاتی

  • ۰
  • ۰

طراحی و ایده پردازی برای اجرای بیلبورد خلاقانه و دیگر انواع تبلیغات خلاق و نوآورانه یکی از بخش‌های جذاب و به شخصه مورد علاقه‌ی من در بازاریابی و تبلیغات است. دیدن این دسته از تبلیغات علاوه بر الهام بخش بودن احساس نگاه کردن به یک اثر هنری را به من منتقل می‌کند؛ حسی متفاوت از  یک بنر که صرفاً برای پروموت و تبلیغ یک کالا جایی نصب شده است. عنوان نابغه‌های دیوانه را برای این انتخاب کردم – یا بهتر بگویم نگهداشته‌ام- که پیاده کردن و حتی پیشنهاد دادن این دست ایده‌های نامعمول علاوه بر نبوغ و خلاقیت مراتب بالایی از شجاعت را می‌طلبد. پس ستایش دیگر من به خاطر این است که این افراد به جای پیش‌رفتن در مسیر هموار و کم خطر معمول ترجیح دادند ریسک بیشتری کنند و در مسیر زیباتر و اما پر خطرتر قدم بردارند چراکه ریسک شکست ایده‌های معمولی بسیار پایین تر از ایده‌های نامتعارف است.

 

1.بلیبورد خلاقانه مکدونالد «سمت راست»

 

billboard ads

 

این تبلیغ مینیمالیستی ترین شکل ممکن موثر عمل می‌کند در این بیلبورد دو قوس طلایی به عنوان نماد مک دونالد (M) به شکل کامل نمایش داده نشده اما تصویر آنقدر برای مخاطب آشناست که می‌فهد منظور از برش لوگو به صورت یک قوس زرد رنگ چیست، ضمن اینکه این قوس مسیر خروجی یا فرعی را هم نشان می‌دهد و می‌گوید در سمت راست شما یک رستوران مک دونالد وجود دارد.

 

2.بیلبورد بزرگ شرکت لبنیات اناندو

 

billboard ad

 

اگر بخواهید من باور کنم که خوردن شیر باعث می‌شود کودک، بسیار قوی شود، با دیدن بیلبورد بالا حتماً حرف شما را خواهم پذیرفت. بیلبورد بالا (البته در این تبلیغ از دو بیلورد استفاده شده) از فاصله بسیار دور مشخص است و توجه مخاطب را به خود می‌خواند، پیام هم از این واضح‌تر نمی‌توانست باشد.

 

3.تبلیغ خلاقانه بستن کمربند

 

billboard ad

 

تبلور طراحی هوشمندانه‌ی تبلیغ را می‌توانید در این بیلبورد مشاهده کنید. استفاده از اشیائی که برایمان آشناست، برای رساندن پیام متفاوت. در این تبلیغ استفاده از کمان دستی، خطر نبستن کمربند ایمنی را به ما گوشزد می‌کند؛ این تگ لاین تبلیغاتی را بدون حضور کمان دستی تصور کنید.

 

4.بیلبورد جالب اسپاتیفای

 

 

 در این بیلبورد که سال 2016 اکران شد، از اطلاعات تعجب برانگیز کاربران برای طراحی تبلیغات استفاده شده است، سوال آخری که در پایین بیلبورد آمده است کنجکاوی هر مخاطبی را به خودش جلب می‌کند. «کسی که روز ولنتاین 42 بار آهنگ متاسفم رو پخش کردی، چی کار کرده بودی مگه؟»

 

5. بیلبورد هوشمندانه برند لگو

 

billboard ad

 

تقریباً از دهه‌ی شصت به این طرف اکثر ما با لگو یا دیگر اقسام آجر اسباب‌بازی خاطره داریم، که باعث تاثیر نوستالژیک این تبلیغ می‌شود. یادآور زمانی  که سعی می‌کردیم هرچیزی را با لگو بسازیم (اگرچه برای من تجربه موفقیت آمیزی نبود). بازسازی منظره‌ی پشت بیلبورد با لگو و افزودن تخیل کودکانه به آن هر ذهن کنجکاوی را به خود جلب می‌کند، ضمن اینکه نشان می‌دهد با لگو هر چیزی می‌توان ساخت (بر خلاف تجربه‌ی من).

 

6. تبلیغ خلاقانه‌ی شرکت برگر (berger)

billboard ad

 

تصور کنید خالق تبلیغ یک شرکت رنگ‌سازی هستید و می‌خواهید به مخاطب القا کنید که واقعی ترین و بی‌نقص ترین رنگ‌ها را تولید می‌کنید. شرکت برگر، رنگی با نام آبی آسمانی دارد، چه چیزی بهتر از اینکه آبی آسمانی را کنار آبی آسمان بگذاریم. تنها انتقادی که می‌توان به آن داشت برای وقتی است که هوا تاریک می‌شود.

 

7. تبلیغ جالب سریال نظم و قانون (law and order)

 

billboard ad

 

بارها در تبلیغات محیطی شهری دیدیم که سر یک شامپو از قاب بیلبورد بیرون زده یا دسته مسواک از خط پایین قاب سقوط می‌کند اما هیچ دلالت و معنایی برای انجام چنین کاری به ذهنمان نرسیده جز فرار از معمولی بودن؛ همین هم با تکرار زیاد به روند معمول تبلیغات بیلبوردی بدل شده است و دیگر ارزشی ندارد. در این بیلبورد استفاده از حاشیه بیلبورد و نورپردازی همه در خدمت پرورش ایده است و برای مخاطب فضاسازی می‌کند؛ نگویید که با دیدن این بیلبورد وسوسه نشدید جست و جویی درباره‌ی این سریال انجام دهید.

 

8. بیلبورد روزنامه «دِ اکانومیست» (the economist)

 

billboard

 

 

billboard ad

 

مطمئناً از بیلبودهای تعاملی خیلی کم در ایران مشاهده کردیم، دلایل زیادی هم می‌توان برای این مسئله آورد مثلا کمبود بیلبوردهای نزدیک به مخاطب، یا ساختار شهرهای بزرگمان که به جای خیابان‌های اصلی و پرتردد، با اتوبان‌ها خط‌خطی شده‌اند و مجال قرار دادن چنین بیلبوردهایی در آن‌ها نیست. اما این بیلبورد ساده و هوشمندانه آسانی و جذابیت چنین تبلیغاتی را به ما نشان می‌دهد. پیام نهفته در آن هم که نیاز به توضیح اضافه ندارد، با اکانومیست ایده بگیرید.

 

9. بیلبورد الماس‌نشان science world

 

billboard

 

راه‌های بسیاری است برای اینکه به مخاطب نشان دهید یک بنیاد علمی و آگاه هستید و برای افزایش آگاهی مردم و آینده‌ای بهتر تلاش می‌کنید اما روشی که بنیاد science world انتخاب کرده برملا کردن یک باور عمومی غلط به آشکار‌ترین شکل ممکن است. با اجرای یک بیلبورد الماس‌دوزی شده به مردم می‌گوید که الماس‌ها آنقدر که فکر می‌کنید کمیاب نیستند و تنها وسیله‌ای برای فریب شما به منظور خرید یک محصول هستند.

 

10. بیلبورد تعامل با محیط بیک

billboard ad

 

تا حال به ذهنتان خطور کرده بود از زمین می‌توان برای تبلیغ ریش اصلاح استفاده کرد؟ با چنین طراحی ساده‌ای این تبلیغ بیک پیام خودش را به برجسته‌ترین‌ شکل به مخاطب منتقل می‌کند. به انتخاب نوع تیغ هم دقت کنید یکی از ساده ترین‌ مدل‌هاست؛ حالا تصور کنید مدل‌های پیچیده‌تر و برقی با چمن چه خواهند کرد.

 

بیشتر بخوانید :

5 راه که بازاریابی دیجیتالی می‌تواند کسب‌وکار شما را در فضای آنلاین پیشتاز کند

  • hashem khlenbinkov
  • ۰
  • ۰

همان‌طور که همه‌ی ما می‌دانیم نکته‌ی اساسی دربازاریابی دیجیتال رسیدن به مخاطب هدف با استفاده از کانال‌های دیجیتالی و الکترونیکی مختلف است. شبکه‌ی اجتماعی به‌سرعت دارد به بخش کلیدی بازاریابی دیجیتال بدل می‌شود، چراکه به برندها و کمپانی‌ها اجازه‌ی دسترسی به میلیون‎‌ها مشتری در سراسر جهان را می‌دهد.

اگر به‌عنوان یک برند یا یک کسب‌وکار نوپا، هنوز زمان و تلاش کافی را روی بازاریابی شبکه‌های اجتماعی نمی‌گذارید، باید گفت فرصت‌های بازاریابی زیادی را از دست می‌دهید. فرصت‌هایی که می‌توانند نام برند یا محصول شما را به‌طور مؤثر بر سر زبان‌ها بیندازد. بازاریابی شبکه‌های اجتماعی برای کسب‌وکار شما بازدیدکنندگان جدید ایجاد می‌کند. توجه مشتریان را جلب می‌کند، ضریب تبدیل (conversation rate) را بالا می‌برد و از همه مهم‌تر حس تعلق مشتری را تداوم می‌بخشد تا مشتری‌های موجود تمایل بیشتری به خرید از برند یا کمپانی شما داشته باشند.

این مقاله قصد دارد به شما کمک کند تا دید بهتری نسبت به بازاریابی شبکه‌های اجتماعی به دست بیاورید و اهمیت بازاریابی شبکه‌های اجتماعی در فعالیت‌های بازاریابی دیجیتال را دریابید تا بر تأثیری که می‌تواند در رشد کسب‌وکار شما داشته باشد کاملاً واقف باشید.

توسعه‌ی استراتژی‌های بازاریابی

شبکه‌ی اجتماعی به یک چرخ‌دنده‌ی ضروری در موتور بازاریابی دیجیتال بدل شده است، چراکه به مردم اجازه می‌دهد بیش‌ازپیش و به شکل مؤثرتری باهم ارتباط بگیرند. بازاریاب‌ها و برندها می‌توانند از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنند تا به زندگی همه‌ی مردم نگاهی بیندازند. این نگاه به سبک زندگی افراد می‌تواند داده‌ی بسیار ارزشمندی برای اهداف بازاریابی باشد. این داده‌ها به کمپانی‌ها و برندها کمک می‌کند تا برنامه‌ها و استراتژی‌های بازاریابی خود را سروسامان بهتری بدهند. مثلاً در بازاریابی ایمیلی دقیقاً بدانند باید چه چیزی را هدف قرار دهند و با تکنیک کارآمدتری وارد عرصه شوند. کسب‌وکارها می‌توانند به‌راحتی علایق و تغییر در سلیقه‌ی مردم را دنبال کنند و بر مبنای آن استراتژی‌های مقتضی را طرح‌ریزی نمایند.

بیشتر بخوانید :

هشت دلیل که باعث شکست بازاریابی دیجتال می شود

افزایش فروش

شبکه‌ی اجتماعی یک کانال ارتباطی دوطرفه است که به شما اجازه می‌دهد با مخاطب هدفتان صحبت کنید و به حرف‌هایش گوش دهید؛ به این ترتیب بتوانید خدمات بهتری به مشتریان ارائه دهید. در شبکه‌های اجتماعی می‌توانید به‌سرعت نسبت به بازخوردهای منفی یا مثبت واکنش نشان دهید یا راه‌حلی برای مشکلات پیشامده ارائه نمایید که رضایت مشتریان را افزایش می‌دهد. طبق تحقیقات مشتریان به همکاری و خرید از شرکت‌هایی که به‌سرعت پاسخ‌گوی سؤالات و درخواست‌هایشان هستند بیشتر تمایل دارند. برای همین نقش شبکه‌های اجتماعی در بازاریابی دیجیتال را نمی‌توان انکار کرد چون امکان پاسخ‌گویی سریع به سؤالات و انتقادات را فراهم می‌کند.

افزایش برندآگاهی

شبکه‌های اجتماعی یکی از مهم‌ترین کانال‌های بازاریابی دیجیتال برای افزایش دیده شدن و برندآگاهی (brand awareness) است. اکثر خریداران امروزه قبل از اقدام به خرید در شبکه‌های اجتماعی و فضای وب جست‌وجو می‌کنند. حضور پررنگ در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند موجب جلب اعتماد و وفاداری مشتریان شود. برای این منظور، در پلتفرم‌های مختلف شبکه‌های اجتماعی اکانت بسازید و آن‌ را با اخبار و اطلاعات جالب و آگاهی‌بخش درباره‌ی برند و محصولاتتان به‌روز نگهدارید تا مطمئن شوید مشتریان احتمالی در بخش فید (feed) با برند شما برخورد خواهند داشت. این رویه بازشناسی برند را تقویت می‌کند و تجربه‌ی کاربر در شبکه‌های اجتماعی را بهبود می‌بخشد. در آخر حضور رسمی و فعال در شبکه‌های اجتماعی باعث می‌شود به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنید و بتوانید لیدهای بیشتری را به مشتری‌های وفادار بدل کنید.

سئوی بهتر

شبکه‌های اجتماعی یا به عبارتی لینکی که از آن دریافت می‌کنید یک معیار مستقیم برای رتبه‌بندی سایت شما نیست اما می‌تواند به بالا رفتن رنک شما کمک کند. وقتی وب‌سایت شما سیگنال‌های بیشتری از شبکه‌های اجتماعی دریافت کند، سایت شما ازنظر موثق بودن و داشتن اعتبار بیشتر مطرح می‌شود و موتورهای جست‌وجو هم رنک بالاتری به سایت شما می‌دهند، به‌این‌ترتیب سایت شما در جست‌وجوها به افراد بیشتری نشان داده می‌شود. حضور مؤثر شما در شبکه‌های اجتماعی به حضور مؤثر شما در فضای آنلاین کمک شایانی می‌کند.

 

افزایش ترافیک سایت

بالا رفتن ترافیک سایت یک مزیت دیگر بازاریابی شبکه‌های اجتماعی است که در حوزه‌ی سئوی سایت شما تأثیر مثبت دارد. وقتی در شبکه‌های اجتماعی مطالبی کاربردی، مشکل‌گشا و آگاهی‌بخش قرار دهید به مخاطبان دلیل مضاعفی داده‌اید برای اینکه از سایت شما دیدن کنند تا شاید اطلاعات مفید بیشتری در آنجا بیابند یا حتی از شما خرید کنند. هر چه محتوای باکیفیت‌تری تولید کنید میزان ترافیکی که ممکن است به سمت وب‌سایت شما سرازیر شود هم بیشتر است و هرچه میزان بازدیدکنندگان بیشتر شود احتمال خرید از برند شما هم افزایش می‌یابد.

منبع

Business matters

بیشتر بخوانید :

پنج استراتژی بازاریابی دیجیتال که آگاهی از برند را دگرگون می‌کند

  • hashem khlenbinkov
  • ۰
  • ۰

همکاری موثر با اینفلوئنسر ها

در این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت که چطوری یک همکاری مؤثر با اینفلوئنسرها داشته باشیم. منظور از همکاری مؤثر این است که چطور مطمئن شوید اینفلوئنسرهایی که برگزیده‌اید محتوایی مؤثر تولید می‌کنند تا شما به اهدافتان برسید.

در آخر، حتی با پیدا کردن مناسب‌ترین اینفلوئنسرها، اگر آن‌ها محتوای نامناسبی تولید کنند، بازهم ممکن است کمپین ناموفقی داشته باشید. برندهای کمی هستند که درک می‌کنند چطور باید به‌طور مؤثر با اینفلوئنسرها همکاری کنند چون مسئله داشتن یک نوع توازن در رابطه است که باید به‌درستی رعایت بشود.

چه عواملی باعث می‌شود که بهترین مشارکت و همکاری را داشته باشیم؟ در بسیاری از مواقع برندها خیلی جدی و قوی وارد موضوع می‌شوند مانند آنکه اینفلوئنسر هم یک شرکت تبلیغاتی است و به او یک متن می‌دهند که عین متن نوشته‌شده برای تبلیغ در رسانه‌های رسمی است. این کار مثل این است که همکار خود را مجبور کنید از یک شهر دیگر کوچ کند تا به همکاری با آن ادامه دهید. اینفلوئنسرهای معتبر اعتماد مخاطبان خود را ذره‌ذره به دست آورده‌اند خواندن متن تبلیغاتی شما به همان شکل رسمی این اعتبار را خدشه‌دار می‌کند.

گاهی هم برندها از آن طرف بوم می‌افتند و نگاهشان به همکاری با اینفلوئنسرها اصلاً جدی نیست و به آن‌ها محدودیت‌های مشخصی برای تولید محتوا ارائه نمی‌دهند که این مسئله می‌تواند نتیجه فاجعه باری برای هردو سمت این مشارکت به همراه داشته باشد. راه تعادل آن است که درست و دقیق چیزی که می‌خواهید را به اینفلوئنسر منتقل کنید اما به او فضایی بدهید تا بتواند خودش باشد.

داشتن یک همکاری موفق و مؤثر با اینفلوئنسرها بسته آن است که صحبت‌ها و فکرهای کافی روی این سه مورد انجام داده باشید: تماس با اینفلوئنسرها (outreach)، متنی که به اینفلوئنسر داده می‌شود (Brief) و بازخورد (feedback).

1. تماس با اینفلوئنسرها:

نحوه‌ی تماس نشان می‌دهد که شما به اینفلوئنسرها اهمیت می‌دهید. داده‌ها نشان می‌دهید که آمار پذیرش پیشنهاد همکاری زیر 50 درصد است. برای اینکه مطمئن شوید اینفلوئنسرهایی که دوست دارید در کمپین شما فعال باشند با شما همکاری می‌کنند، اولین تماس را مؤثر برقرار کنید. به آن‌ها بگویید بین بی‌شمار اینفلوئنسر، چرا با آن‌ها تماس گرفته‌اید و به چه چیزی در کار آن‌ها ارزش می‌دهید؛ اما حواستان باشد زیادی ستایش‌آمیز و پر تملق هم صحبت نکنید که ممکن است نتیجه عکس بگذارد.

2. متن:

را طوری بنویسید که راهنمایی کند نه حکمرانی، آدم‌های خلاق هم به محدودیت نیاز دارند و هم به آزادی عمل، محدودیت تا تمرکز و انرژی خود را بهینه مصرف کنند و آزادی عمل تا محتوای متفاوت و مخاطب‌پسندی تولید کنند. به آن‌ها بگویید درباره‌ی محصول و برندتان چه چیزی دوست‌داشتنی و بااهمیت است، از همکاری با آن‌ها انتظار رسیدن به چه نتایجی را دارید و محصولاتتان چه‌کاری برای مخاطبان می‌تواند انجام دهد. برای اهداف و استراتژی‌ها با اینفلوئنسرها به توافق برسید ولی جزئیات و تکنیک‌ها را به آن‌ها بسپارید. محتوایی که ادغامی از متن شما و سبک و صدای اینفلوئنسر است همیشه بهتر از متنی عمل می‌کند که برند شما از قبل تهیه دیده است، هم برای مخاطبان و هم برای خود اینفلوئنسر.

3. با اشتیاق بازخورد دهید:

ممکن است نمونه کاری که اینفلوئنسر برای شما فرستاده است را دوست نداشته باشید. به یاد داشته باشید که اینفلوئنسرها کارمند شما نیستند و چیزی که برای شما می‌فرستند و معمولاً حاصل خلاقیت و علاقه‌ی آنان است. پس اگر از نمونه راضی بودید به نکات خلاقانه و مثبت آن اشاره کنید و اگر هم از نتیجه راضی نبودید به یاد داشته باشید خلاقیت یک مسیر مشخص نیست و گاهی با آزمون‌وخطا راه خودش را پیدا می‌کند تا به یک نتیجه‌ی عالی برسد، پس ترجیحاً اگر در آغاز همکاری هستید سعی کنید ایرادات را مستقیماً به آن‌ها بگویید، به‌عبارت‌دیگر اگر کار را دوست ندارید بازهم از تلاش خلاقانه‌ی آنان قدردانی کنید درحالی‌که در منتقل کردن بازخوردها شفاف می‌مانید.

با در نظر گرفتن این سه مورد، همکاری شما با اینفلوئنسرها بسیار مؤثرتر خواهد بود. به یاد داشته باشید اینفلوئنسرها یک رسانه مثل رادیو و تلویزیون و بیلبورد نیستند، انسان‌هایی هستند که صفحه‌ی خودشان هنرشان و مخاطبانشان اهمیت می‌دهند. با احترام گذاشتن به آنان احترام و اعتمادشان را کسب کنید.

منبع

Thedrum

بیشتر بخوانید :

استراتژی تبلیغاتی برند لگو و اعتراضات آمریکا

تاثیر کرونا بر بازاریابی و فروش در ایران: استراتژی کارآمد در زمان بحران؟

  • hashem khlenbinkov
  • ۰
  • ۰

یکی از سؤالات پرتکرار در جهان تبلیغات این است که چه تفاوتی بین بازاریابی بالای خط، پایین خط و روی خط وجود دارد.

بازاریابی بالای خط یا ATL به تبلیغاتی گفته می‌شود که معمولاً بدون هدف‌گذاری مخاطب و به‌طور گسترده برای بالا بردن برندآگاهی انجام می‌پذیرد. تلاش آن دیده‌شدن توسط بیشترین افراد است. بازاریابی پایین خط یا BTL از سوی دیگر به تبلیغاتی گفته می‌شود که بسیار کوچک‌تر و با مخاطبانی گزینش‌شده و مشخص‌تر سروکار دارد. بازاریابی پایین خط چون با یک هدف معین سروکار دارد، ارزیابی بازگشت سرمایه در آن آسان است. بازاریابی روی خط یا TTL هم همان‌طور که پیش‌بینی می‌کنید ترکیبی از هردو مورد قبلی است یعنی هم از تبلیغات گسترده استفاده می‌کند و هم از تبلیغات هدفمند و محدود. اگر به دنبال تعریف یک‌خطی و ساده‌شده از این اصلاحات بودید تا همین‌جای کار پاسخ خود را یافته‌اید اما اگر به دنبال اطلاعات دقیق و کامل‌تری هستید با من همراه باشید تا در ادامه با جزئیات بیشتری به انواع بازاریابی و استراتژی‌های مربوط به آن بپردازیم.

خطی که از آن صحبت می‌شود چیست و از کجا آمده است؟

 

این تعاریف در مورد رویکردها به بازاریابی برای اولین بار وقتی به کار رفت که در سال 1954 کمپانی P&G شرکت‌های مختلفی را به‌طور جداگانه استخدام کرد تا با درجات متفاوتی فعالیت‌های تبلیغاتی و کمپین‌های او را اجرا کنند. به‌این‌ترتیب خط یا line در بازاریابی چیزی است که کمپین‌های مستقیم و هدفمند را از تبلیغات گسترده و عمومی که هدفشان برندآگاهی است متمایز می‌سازد. همچنین این خط مرز بین تبلیغاتی که نتیجه‌ی سریع و مستقیم دارند را از تبلیغاتی که دارای چنین نتایجی نیستند جدا می‌کند. به‌عبارت‌دیگر تبلیغاتی که به‌طور گسترده و جهت برندآگاهی انجام می‌شوند ممکن است تأثیر خود را در طول چند سال با افزایش برندآگاهی و جلب اعتماد مشتریان بگذارد اما یک کمپین که جشنواره‌ی فروش زمستانه را تبلیغ می‌کند به‌سرعت بازگشت سرمایه‌ی آن قابل محک‌زنی است.

امروزه اما این تعریف کمی جای بحث دارد، انگار که این خط در حال محو شدن است؛ برای مثال استفاده‌ی گسترده از شبکه‌های اجتماعی با در نظر گرفتن تعداد بالای مخاطبان باید بالای خط محسوب شود اما درعین‌حال می‌تواند فقط افراد خاصی را هدف قرار دهد که در این صورت باید پایین خط محسوب شود. حالا اگر هردوی این ویژگی‌ها را داشته باشد نباید آن را TTL محسوب کنیم؟

یک‌راه حل این است که همانند مثال بالا انگیزه یا قصد کمپین را هم در نظر بگیریم. اگر دارید تبلیغی می‌کنید یا پیشنهادی می‌دهید که یک عنصر پاسخ-مستقیم (direct response) در آن است مثل همین تخفیف زمستانه، نمی‌توانید آن را ATL در نظر بگیرید، درصورتی‌که در TTL این پیشنهاد را نمایش می‌دهید اما نه در صفحه‌ی اصلی طوری که انگار هدف اصلی تبلیغ است. در ادامه بازهم با جزئیات بیشتری به این سه اصطلاح می‌پردازیم.

بازاریابی بالای خط (ATL)

بازاریابی بالای خط رویکردی است که در اکثر مواقع برای بالا بردن برندآگاهی و حس خوب در مخاطب از آن استفاده می‌شود. کمپین‌های آن گسترده بدون اعمال هدف‌گذاری محدود و در سطح عمومی اجرا می‌شود. یک نمونه مناسب برای کمپین‌های ATL تبلیغات تلویزیونی در سطح ملی یا فراملی است. افراد از هرجای کشور در معرض این تبلیغات قرار می‌گیرند. به‌جای شناسایی مشتریان بالقوه و عرضه‌ی تبلیغ به آن‌ها این تبلیغات قصد دارند نفوذ یک برند را بیشتر کنند و تصویر واضح‌تری از آن در اذهان مردم ایجاد کنند. دیگر رسانه‌ها مانند رادیو و بیلبورد اگر با پوشش گسترده یا سرتاسری همراه باشند از این نوع بازاریابی محسوب می‌شوند.

 

بیشتر بخوانید :

5 راه که بازاریابی دیجیتالی می‌تواند کسب‌وکار شما را در فضای آنلاین پیشتاز کند

 

 

تبلیغات ATL برای شناساندن برند خوب است اما سنجش تأثیر و بازدهی سرمایه در آن دشوار است. به همین دلیل هم هست که بدون هدف قرار دادن افراد مشخصی انجام می‌شود چون قصد از انجام به‌طورکلی آشنا کردن مردم با برند و محصول است.

بازاریابی پایین خط (BTL)

بازاریابی پایین خط یا BTL نقطه‌ی مقابل تبلیغات ATL است. این نوع بازاریابی بر روی افرادی تمرکز دارد که پیش‌ازاین به‌عنوان مشتریان بالقوه شناسایی شده‌اند. انواع پرطرفدار استراتژی BTL شامل تبلیغات محیطی مثل بیلبورد و بروشور، بازاریابی مستقیم مثل ایمیل و شبکه‌های اجتماعی و اسپانسر شدن در رویدادهاست. مورد اخیر یعنی اسپانسر شدن رویدادها، استراتژی رو به رشدی است چراکه یک تجربه‌ی به‌یادماندنی را برای مشتریان به همراه دارد و باعث به‌یادماندنی‌تر شدن برند شما هم می‌شود.

برخلاف ATL بازاریابی BTL تمرکز بر رساندن یک تبلیغ مشخص به یک مخاطب مشخص است تا مطمئن شود محتوا و موقعیت، مناسب انگیزه و اهداف مخاطبان است. در مورد بازگشت سرمایه هم بازاریابی بی‌تی‌ال متفاوت از ای‌تی‌ال است و تمرکز بیشتری بر بازگرداندن سرمایه (ROI) دارد. بازاریابی پایین خط به دنبال گرفتن واکنش از مخاطب است تا صرفاً آگاه کردن او از برند. BTL طوری طراحی شده است که با تمرکز بر کاربر و خواسته‌هایش موجب جذب مشتری شود. این نوع بازاریابی بسیار راحت‌تر قابل‌بررسی و ارزیابی است و نتایج کمی و ملموسی به دست می‌دهد.

تبلیغات روی خط/ برخط (TTL)

در آخر تبلیغات برخط را داریم که از ترکیب دو رویکرد قبلی حاصل می‌شود و هدف از آن هم بالا بردن برندآگاهی است و هم افراد مشخصی را هدف قرار می‌دهد تا از آن‌ها به فروشی برسد که آمار آن به‌طور کمی قابل‌اندازه‌گیری باشد. یکی از نمونه‌های آن بازاریابی 360 درجه است، وقتی که شما کمپین خود را در تلویزیون ملی نمایش می‌دهید و همراه آن در روزنامه و مجلات هم تبلیغ می‌کنید. مثال دیگر هم بازاریابی دیجیتال است که در آن از بنرهای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و بلاگ به طور هم‌زمان استفاده می‌کنید.

مزیت اصلی TTL واضح است؛ به این طریق با یک تیر دو نشان زده‌اید هم آگاهی از برند را افزایش داده‌اید و هم از مخاطبان، خریدار ساخته‌اید اما توجه داشته باشید که TTL می‌تواند بسیار بیشتر از BTL یا ATL برایتان هزینه به همراه داشته باشد و به همین دلیل معمولاً فقط توسط کمپانی‌های بسیار بزرگ اجرا می‌شود.

سخن پایانی

هرکدام از این انواع تبلیغات می‌تواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و به نسبت برند، محصول، موقعیت و استراتژی که دنبال می‌شود، یکی مناسب‌تر از دیگری به نظر برسد.

 

منبع

 

TBS

 

بیشتر بخوانید :

بازی جایگزین واقعیت (Alternate Reality Game) 

  • hashem khlenbinkov
  • ۰
  • ۰

بازی‌های مجازی یک خط مقدم جدید برای بازاریابی دیجیتالی ایجاد کرده است تا تبلیغ‌کنندگان در آن محیط با مصرف‌کنندگان ارتباط بگیرند. از بازی‌های موبایلی گرفته تا بازی‌های نقش‌آفرینی آنلاین یا تجربه‌ی واقعیت مجازی که در جهان آنلاین به‌شدت رو به رشد است. صنعت بازی در سال 2019 بیش از 120 میلیارد دلار بازدهی سرمایه داشته است، عددی که به نظر در حال افزایش است. تخمین زده می‌شود بازی‌نمایی (Gamification) به‌عنوان یک استراتژی برای ارتباط گرفتن با مشتری از 1.17 میلیارد دلار در پنج سال گذشته 30 درصد رشد کرده باشد.

 

جوامع یا گروه‌های آنلاین فرصت جدیدی برای توسعه‌ی بازاریابی دیجیتال ایجاد کرده است. بیایید به 3 روشی که شرکت شما می‌تواند از فضای بازی مجازی بهره ببرد نگاهی بیندازیم.

1. تبلیغات قابل بازی کردن با بازی-تبلیغ (advergame)

 بااینکه بنر‌های تبلیغاتی (بنرهای مجازی) هنوز نقش اساسی در بازاریابی دیجیتالی ایفا می‌کنند، حالا تبلیغات از مرز آن نوع بنرهایی که وسط یا در کنار بازی ظاهر می‌شد و در روند بازی تداخل ایجاد می‌کرد تا توجه کاربران را به خود جلب کند گذشته است.

راه‌های بسیاری برای اجرای این استراتژی وجود دارد، بعضی تبلیغات قابل بازی کردن به‌عنوان یک بازی جانبی بامزه و مرتبط با روایت بازی اصلی، عرضه می‌شوند و طوری طراحی شده‌اند که در روند بازی اختلالی ایجاد نکنند. برخی دیگر ارتباط قوی‌تری با بازی اصلی دارند و با انجام آن پاداش یا جایزه‌ای در بازی اصلی دریافت می‌کنید این پاداش‌ها ممکن است در بازی به شکل بونس (bounse) یا امکان بالابردن قدرت شخصیت باشد یا در جهان واقعی کاربرد داشته باشند و به شکل کد‌های تخفیفی عرضه شوند.

از نمونه‌های قدیمی تبلیغ‌-بازی هم شاید بازی «پپسی من» را به خاطر داشته باشید. ساختن تبلیغ-بازی برای یک برند با ساختن تبلیغات قابل بازی (playable ads) متفاوت است چراکه در آن به ارزش و تجربه بازی کردن اهمیت بیشتری داده می‌شود و بازی بودن مرکزیت بیشتری پیدا می‌کند و بازی فدای تلاش حداکثری شما برای جذب مشتری نمی‌شود.

 

بیشتر بخوانید :

5 راه که بازاریابی دیجیتالی می‌تواند کسب‌وکار شما را در فضای آنلاین پیشتاز کند

 

2. بخشی از جهان شوید

به طرز رو به رشدی، محیط واقعی و مجازی در حال تنیده شدن درهم هستند؛ چه این امر به‌وسیله‌ی تکنولوژی‌های جدیدی مثل واقعیت افزوده صورت بگیرد یا سرمایه‌گذاری شرکت‌های واقعی در ساخت جهان‌های مجازی.

جذب مخاطب در کمپین بازاریابی دیجیتال همانند بازاریابی سنتی دشوار است مگر اینکه به طریقی با نیازها و علایق مخاطبان همسو باشد. در یک بعد مجازی راه‌های بی‌شماری برای ارائه‌ی محصول، خدمات و برند وجود دارد تا خود را معرض تجربه‌ی مخاطب قرار دهید. برای مثال یکی از مؤثرترین گزینه‌ها جایگزینی محصولات مجازی با معادل آن در جهان واقعی است مثلاً قرار دادن یک راکت تنیس در بازی نینتندو که عیناً در جهان واقعی وجود دارد.

خرید محصولات، تهیه اشتراک یا تماشای تبلیغات و غیره هم می‌تواند با پول‌های مجازی، سیستم‌های امتیازدهی و لباس‌ شخصیت‌ها در بازی پیوند داشته باشد. مثلاً با خرید یک محصول لباسی برای یکی از شخصیت‌های بازی به مشتری داده شود یا حتی برعکس، برندهای لوکسی مثل لویس‌ویتون و تیسوت آیتم‌های مجازی می‌فروشند و در ازای آن دلارهای واقعی می‌گیرند؛ به‌طور مشخص در بازی LOL یا league of legends می‌توانید از برندهای ذکر شده آیتم‌های مجازی بخرید تا در بازی به دیگران نشان دهید.

 

 

3. ورزش مجازی با وزش واقعی برابر است

بازی‌های بسیاری در جهان وجود دارد که مانند ورزش‌های واقعی دارای لیگ‌ها و تورنمنت‌های منظم هستند برندهای معتبری مثل اینتل در این ورزش‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند و اسپانسر می‌شوند چه اسپانسر شدن برای تیم‌های بازی‌کننده چه برای برگزاری مسابقات. در کل باید گفت امروزه برگزاری مسابقات و تورنمنت‌ها درزمینه‌ی ورزش‌های مجازی صنعتی چند میلیارد دلاری است و باید به‌اندازه‌ی ورزش‌ها واقعی موردتوجه قرار بگیرد.

اگر در دو دهه‌ی گذشته اینترنت و شبکه‌های مجازی محل شکوفایی روش‌های تازه‌ی بازاریابی بود و هرروز شاهد ظهور امکانات تازه‌تری درزمینه‌ی بازاریابی و تبلیغات در آن بودیم، امروز باید پیش‎بینی کنیم که بازی‌های مجازی بستر جدید شکوفایی اشکال تازه و جذاب بازاریابی دیجیتال خواهند بود.

منبع

Smartercx

بیشتر بخوانید :

بازی جایگزین واقعیت (Alternate Reality Game) 

  • hashem khlenbinkov
  • ۰
  • ۰

انواع بیلبورد

انواع بیلبورد

امروزه چهره‌ی اکثر شهرهای جهان با بیلبوردهای بزرگ و کوچک تزئین شده است. بیلبوردها یا تابلوهای شهری به بخشی از زندگی روزمره و حافظه‌ی جمعی انسان بدل شده‌اند. تصویر یا تگ‌لاین‌های نوشته شده روی بعضی از این بیلبوردها به قدری به شهرت رسیده اند که بعد از گذشت سال‌ها هنوز ردی از آن را می‌توان در اصطلاحات به کار رفته در گفت‌وگوی روزمره‌ی مردم پی گرفت. بیلبوردهای تبلیغاتی امروزه آنقدر در روزمره‌ی ما حضور دارند که دیگر نمی‌توانیم زندگی شهری را بدون آن‌ها تصور کنیم.

تاریخچه‌ی بیلبورد تبلیغاتی

این پدیده از چه زمانی با زندگی انسان گره خورد و چه شد که اهل کسب‌وکار به فکر استفاده از بیلبوردها برای تبلیغ و ترویج برند خود افتادند؟ اگر بخواهیم خیلی به عقب برگردیم شاید بتوان گفت کتیبه‌ها، کوه نوشته‌ها و ابلیسک‌های باستانی به‌نوعی بیلبورد تبلیغاتی محسوب می‌شوند. پادشاهان برای بیان روایتی از تاریخ، تبلیغ کارهای بزرگ و خدماتشان و یا برای اطلاع‌رسانی قوانین از این نوع سنگ نوشته‌های بزرگ استفاده می‌کردند.حتی بعضی از آن‌ها محدود به نوشته هم نیستند و همراه آن‌ها سنگ نگاره‌ها و نقوشی هست که نشان می‌دهد پادشاهان قصد داشتند با به کار بردن عناصر غیرزبانی توجه مخاطب را جلب کرده یا کاری کنند که پیام بهتر در ذهن مخاطب جای‌گیر شود.

نکته‌ی جالب ماجرا اینجاست، همانطور که کتیبه‌ها و سنگ‌نوشته‌های بزرگ گونه‌ی توسعه‌یافته‌ی کتیبه‌های کوچک‌تر هستند بیلبوردهای تبلیغاتی امروزی را هم باید گونه‌ی توسعه‌یافته‌ی پوسترهای تبلیغاتی به حساب آورد. ظهور صنعت چاپ به شکل مدرن آن توسط گوتنبرگ (1456) علاوه بر اینکه امکان تولید انبوه کتاب و روزنامه را فراهم می‌کرد اجازه می‌داد تا اعلامیه‌ها و آگهی‎های دستی بتوانند به شکل گسترده‌ای تولید و توزیع شوند. اواخر قرن نوزدهم و ظهور چاپ سنگی (لیتوگرافی) مقدمه‌ی ظهور پوسترهای رنگارنگ بود. در کنار حضور پوسترها برخی از کسب‌وکارها روی دیوارها یا بر ستون پل‌ها چیزی می‌نوشتند تا خدمات خود را تبلیغ می‌کنند و شاید بیلبوردها را باید ترکیبی از پوسترها و دیوارنوشته‌های آن زمان به حساب بیاوریم. به هر ترتیب اولین بیلبورد تبلیغاتی در آمریکا در سال 1835 به شکل یک پوستر بسیار بزرگ (15 متر مربعی) برای تبلیغ یک سیرک نصب شد.

 

تاریخچه‌ی بیلبورد تبلیغاتی در ایران

در ایران اما تعیین اینکه اولین بیلبورد کی و کجا نصب شد کار آسانی نیست، همان قدر می‌دانیم که صنعت چاپ از زمان صفویه به ایران راه پیدا کرده بود و اولین روزنامه‌ وقایع الاتفاقیه بود که در سال 1267 اقدام به چاپ آگهی کرد؛ همچنین از میان اخبار و متون می‌توان پی برد که در زمان قاجار کاغذهای آگهی که به آن اشتهارنامه می‌گفتند در شهرهای بزرگ وجود داشته اما به خاطر پایین بودن تعداد افراد با سواد پخش آگهی دوشادوش حضور جارچیان صورت می‌گرفته است. از تاریخ چاپ اولین پوسترها در ایران هم می‌توان تخمین خوبی نسبت به زمان ظهور بیلبورد در ایران داشت. اولین پوسترها در ایران از حدود سال 1307 هجری چاپ شدند. دو مهاجر ارمنستانی با نام موشق و ناپلئون سارواری نخستین پوستر‌های فیلم در ایران را طراحی کردند. در مجموع باید گفت تاریخچه‌ی بیلبورد در ایران را باید بعد از 1307 یعنی بعد از 1928 میلادی بدانیم. مطمئناً این فاصله‌ی بیش از نود سال که بین ظهور بیلبورد در غرب و در ایران دیده می‌شود ارتباط قویی با مسئله‌ی تاخیر در صنعتی شدن جامعه‌ی ایرانی دارد که از حوصله‌ی بحث خارج است.

 

نمونه‌هایی از اولین تبلیغات پوستری در ایران

انواع بیلبورد

 

بیلبوردها را از نقطه‌نظرهای متفاوتی می‌توان تقسیم کرد که در بخش بعد به برخی از اصلی‌ترین موارد آن اشاره خواهیم کرد. در این قسمت اما به یک تعریف کلی و یک دسته‌بندی کلی اکتفا می‌کنیم:

بیلبورد تبلیغاتی: تبلیغات بیلبوردی یکی از انواع تبلیغات خارج از خانه (OOH) است که در آن مخاطب در بیرون از خانه هدف تبلیغات قرار می‌گیرد و عبارت است از نوعی پوستر، تصویر یا نقاشی بزرگ که در محل‌های پربازدید و پرترافیک نصب می‌شود. بیلبوردها را از نظر پرکاربرد گونه‌های آن به سه نوع تقسیم می‌کنند:

بیلبوردهای معمولی: پر استفاده ترین حالت بیلبوردها با اندازه‌ی تقریبی 12 متر مربع که معمولا تک وجهی هستند.

اسکرولرها: این نوع از بیلبوردها قابلیت نمایش چند پوستر را دارند به این طریق که چند تبلیغ در آن‌ها رُل شده است و معمولا در آن پوستر پس از هر دوازده ثانیه تغییر می‌کند و به نوبت نمایش داده می‌شود. ابعاد این نوع بیلبوردها معمولا 9 متر مربع است در خیابان‌های به نسبت کوچک‌تری از بیلبورهای معمولی نصب می‌شوند.

مگابوردها: بزرگ‌ترین حالت بیلبوردها هستند که در محل‌های بسیار پر رفت و آمد نصب می‌شوند و معمولاً چند وجهی هستند و اندازه‌ی آن‌ها به 72 متر مربع هم می‌رسد. پوسترهای نصب شده روی گابوردها معمولاً مدت زمان بیشتری می‌ماند و از این نظر دائمی‌تر هستند.

****

 

 

بیلبورد تبلیغاتی میتواتد یکی از راه‌های مناسب برای تبلیغ برند شما باشد و در کنار بازاریابی دیجیتالی یا تبلیغات آنلاین و استفاده از بازاریابی اینفلوئنسری به آگاهی بیشتر از برند شما کمک کند. استراتژی‌های تبلیغاتی و برندینگ که از سوی آژانس‌های تبلیغاتی یا شرکت‌های تبلیغاتی و بازاریابی طرح ریزی می‌شود می‌تواند سرمشقی برای پیشبرد اهداف تجاری شما باشد.

****

همانطور که اشاره شد بنا بر نیاز و با دیدگاه‌ها متفاوتی می‌توان بی نهایت تقسیم‌بندی از یک موضوع ارائه کرد. در خصوص بیلبوردها و تبلیغات بیلبوردی مهم‌ترین معیارهای تقسیم بندی عبارتند از:

– اندازه یا سایز بیلبورد مثل بلیبوردهای بزرگ (اسب باری یا 18 متری)، متوسط، کوچک، لمپست و استرابورد

لمیست‌ها بنرهای به نسبت کوچکی هستند که معمولا به چراغ‌های خیابان متصل می‌شود. استرابوردها گونه‌ی سبک‌تر، موقتی‌تر و محلی‌تری از بیلبوردها هستند.

 

– جنس ماده‌ی به‌کاررفته در بیلبورد مثل بیلبوردهای چاپی یا نقاشی شده (با رنگ کشیده شده)

در بیلبوردها می‌توان از مواد مختلفی استفاده کرد در مواردی برای نمایش دادن قدمت یک شرکت ممکن است برندی تصمیم بگیرد از نقاشی استفاده کنند. همچنین با رشد هنر نقاشی خیابانی بعضی برندها متمایل هستند هنر نقاشان خیابانی را به خدمت گرفته و به آن‌ها سفارش کشیدن بلیبورد بدهند. استفاده از نوع متریال بکار رفته در بیلبورد می‌تواند ارتباط نزدیکی با استراتژی برند شما داشته باشد.

 

– ارتفاع بیلبورد مثل بیلبورد‌های کوتاه و مرتفع

بیلبوردهای کوتاه امکان تعامل بیشتر با مخاطب را فراهم می‌کنند و بیلبوردهای بلندتر تبلیغ شما را در معرض دید افراد بیشتری قرار می‌دهند. با یک استراتژی دقیق هر کدام از این انواع بیلبورد ابزار مناسبی برای اجرای کمپین‌های تبلیغاتی شما خواهند بود.

– استفاده از تکنولوژی مثل بیلبوردهای دیجیتالی و انواع جدیدتری مثل بیلبوردهای واقعیت افزوده

بیلبوردهای دیجیتالی امکان تغییر محتوای تبلیغ یا اضافه کردن آیتم‌هایی مثل ثانیه شمار را فراهم می‌کند که در گونه‌ی سنتی به سختی قابل تصور است. تکنولوژی‌های جدید تر هم میزان درگیری (engagement) مخاطب را افزایش میدهند و به افزایش آگاهی از برند شما کمک می‌کنند. فراموش نکنید استفاده از یک روش جدید که مورد استقبال مردم قرار بگیرید می‌توان به یک پدیده‌ی وایرال و ویروسی بدل شود و حتی بدون تلاشی از سوی شما کاری کند برندتان در شبکه‌های اجتماعی هم تکرار شود.

 

– قابلیت حرکت؛ سه نوع ساکن، قابل حرکت (چرخ دار) و متحرک (مانند بیلبوردهای نصب شده روی اتوبوس)

فرض کنید کسب و کار شما با برگزاری سمینارهای متنوع در نقاط مختلف جهان در ارتباط است و شما نیاز چند روزه‌ای به بیلبورد در هر شهر دارید. در این شرایط استفاده از بیلبوردهای قابل حرکت ایده‌ای کارآمد و اقتصادی است. بیلبوردهایی هم که روی وسایل حمل و نقل عمومی نصب می‌شود با گشت و گذار در شهر تعداد بیشتری از مخاطبان را هدف قرار خواهد داد.

– قابلیت ارتباط پذیری و تعامل (being interactive) بیلبوردهایی که قابلیت لمس، اسکن و هر نوع ارتباط فیزیکی و دیجیتالی با مخاطب را فراهم می‌کنند. بیلبورد ماساژ دهنده‌ی کیت‌کت و بیلبورد ایستگاهی لیپتون که با فشار دکمه‌ای جریان باد خنکی را به سوی مخاطب می‌فرستد از این نمونه هستند.

-قابلیت روئیت از چند زاویه مثل بیلبوردهای یک وجهی‌، دو وجهی، سه وجهی، چهار وجهی و مدور

– استفاده از طراحی سه‌بعدی یا دو بعدی

– محل نصب بیلبورد مثل بیلبوردهای‌ ساختمانی (نما-آگهی یا wallescape) و بیلبوردهای قرار گرفته روی پل یا بیلبوردهای کوچک داخل وسایل حمل‌ونقل عمومی

-تعداد و جنس پایه‌های بیلبورد مثل بیلبورد تک پایه‌ای، چندپایه‌ای

– بیلبوردهای ثابت و متغیر، ممکن است محتوای بیلبورد در طول روز یا با تغییر شرایط (نور، دما و…) ثابت باشد یا تغییر کند. مثل بیلبورد تبلیغ این برنامه‌ی تلویزیونی که در شب چهره‌ی دراکولا را نشان می‌دهد

 

 

-مخاطب بیلبورد، مثل بیلبوردهای مخصوص رانندگان یا بیلبوردهای در معرض دید عابرین پیاده

این مورد با محل نصب بیلبورد ارتباط نزدیکی دارد، فرض کنید مخاطب شما کودکان هستند در این مورد بیلبوردهایی را باید انتخاب کنید که بیشتر در معرض دید کودکان یا شهروندان دارای کودک قرار دارند. همین شرایط وقتی بخواهید افراد مسن‌تر یا فشری خاص مثل بانکدارها را هدف قرار دهید همچنان وجود دارد.

– تعداد تبلیغات نمایش داده شده (در بخش اسکرولرها به مثال آن پرداختیم)

تعداد تبلیغات ارائه شده به مخاطب با آگاهی از برند ارتباط معکوس دارد. در بعضی نقاط کثرت بیلبوردهای کوچک یا اسکرولرهایی که تبلیغات متعددی را به مخاطب نمایش می‌دهد میزان تبلیغات محیطی ارائه شده به شهروندان را بالا می‌برد و اگر برند نوپایی هستیم مهم است که با یک استراتژی درست وارد عرصه‌ی رقابت تبلیغات بیلبوردی شویم.

همانطور که از مطالب بالا پیداست تمایل به متمایز بودن بین برندها و شرکت‌های تبلیغاتی و نیاز همیشگی انسان به بروز خلاقیت باعث شده است بیلبوردهای تبلیغاتی از تنوع و گوناگونی زیادی برخوردار باشند. همچنین عدم رواج فرمت‌های جدیدی مثل بیلبوردهای واقعیت مجازی در ایران نشان می‌دهد هنوز عرصه‌ی تبلیغات بیلبوردی را نمی‌توان یک زمینه‌ی تماماً سنتی و دور از تکنولوژی به حساب آورد.

این میزان از تنوع در فرمت و اجرای بیلبورد نشان‌ می‌دهد، تبلیغات بیلبوردی یک چارچوب تثبیت شده و مکانیکی ندارد و هنوز هم برای معرفی برند خود به وسیله‌ی بیلبوردها لازم است شناخت کافی از نوع بیلبورد مناسب داشته باشد تا با اضافه کردن خلاقیت بتوانید بهترین نتیجه را به دست بیاورید.

منبع: آژانس تبلیغاتی کوشا

 

  • hashem khlenbinkov
  • ۰
  • ۰

اینترنت 5G

 

اینترنت 5G

برای درک بهتر ابعاد مسئله پیش از ورود به صحبت درباره‌ی تکنولوژی 5G بد نیست نگاهی به سیر تکاملی آن داشته باشیم. می‌دانیم که ارتباط از راه دور به‌منزله‌ی یک تلاش مستمر در طول حیات هزاران ساله‌ی انسان بوده است و از مدت‌ها پیش وجود داشته، در این مقاله قصد نداریم سر نخ آن را تا علامت دادن با دود یا استفاده از کبوتران نامه‌بر پی بگیریم بلکه شروع استفاده انسان از امواج رادیویی یا آنچه که تحت عنوان 0G شناخته می‌شود را مبدا بررسی قرار می‌دهیم.

تکنولوژی‌های ارتباط از راه دور یا telecommunication در چهار دهه‌ی گذشته آنقدر پیشرفت سریعی داشته است که نمی‌توان تصور کرد از آشنایی انسان با امواج الکترومغناطیسی تنها دویست سال می‌گذرد. بله تنها در سال 1865 بود که کارل مکس‌ول امواج الکترومغناطیسی را به دنیا معرفی کرد و پس از او هرتس تصمیم گرفت از آن برای برقراری ارتباط از راه دور استفاده کند.

از آن زمان که بشر توانست به وسیله‌ی امواج رادیویی یا نسل صفر (0G) با نقاط دور دست ارتباط برقرار کند تا امروز جهان 5 نسل از تکنولوژی‌های شکبه‌های تلفن همراه را به خود دیده است.

1G و 2G

نسل اول شبکه‌ی تلفن همراه یا 1G در سال 1979 در توکیو ایجاد شد اما شکلی بسیار ابتدایی داشت. از امواج آنالوگ استفاده می‌کرد، کیفیت صدا در تماس مطلوب نبود، آنتن دهی ضعیفی داشت و بین آپراتورها خدمات رومینگ صورت نمی‌گرفت. مهم‌تر از همه، امواج کدگذاری نمی‌شد و از نظر امنیتی مسئله آفرین بود؛ با این حال در آن زمان 1G انقلابی در صنعت ارتباطات محسوب می‌شد. لازم به ذکر است که 1G تنها داده‌های صوتی یا همان مکالمه را انتقال می‌داد و از انتقال هرگونه داده‌ی متنی یا تصویری دیگری عاجز بود. سرعت انتقال داده هم در آن به 2.4 کیلوبایت بر ثانیه می‌رسید. تکنولوژی نسل اول با بیست سال تاخیر یعنی در حدود سال 1374 به ایران وارد شد و اگرچه ابتدا با اقبال عمومی مواجه نبود اما پس از اولین پیش ثبت‌نام که حدود 10 هزار نفر در آن شرکت داشتند، کم‌کم این پدیده‌ی جدید جای خود را بین مردم باز کرد.

نسل دوم تنها با فاصله‌ی 12 سال یعنی در سال 1991 در فنلاند ظهور کرد. در 2G از سیگنال دیجیتالی استفاده می‌شد و قابلیت رمزگذاری سیگنال‌ها هم فراهم شده بود، کیفیت صدا بهبود چشم‌گیری پیدا کرده‌ بود و مهم‌تر از همه برای اولین بار ارسال پیام متنی (SMS)، تصویری و چندرسانه‌ای (MMS) از طریق موبایل امکان‌پذیر می‌شد. سرعت انتقال داده‌ها در نسل دوم 9.6 کیلوبایت بر ثانیه بود که با بهتر شدن زیرساخت‌ها به 40 کیلوبایت بر ثانیه رسید. بین نسل دوم و نسل سوم تکتولوژی‌های GPRS (سرویس بسته امواج رادیویی) و EDGE (سرعت افزایش یافته‌ی داده‌ برای تحول جی‌اس‌ام) به عنوان مقدمه‌ای برای ورود به عصر 3G ظهور کردند که از آن‌ها با نام 2.5G و 2.75G نیز یاد می‌شود. سرعت انتقال داده در پایان دوره‌ی نسل دوم به 500 کیلوبایت تا 1 مگابایت بر ثانیه می‌رسید. در ایران اما با چند سال تاخیر اولین پیامک در سال 1381 ارسال شد. پیامک در ابتدا برای همه فعال نبود و مشترکین برای راه‌اندازی این سرویس جدید باید با مراجعه به شرکت مربوطه فرم‌های لازم را تکمیل می‌کردند.

3G و 4G و 5G

نه سال بعد از معرفی 2G و در آغاز هزاره‌ی جدید میلادی، نسل سوم شبکه‌ی تلفن‌ همراه در ژاپن رونمایی شد. 3G در خصوص کیفیت تماس صوتی یا پیامک تفاوتی با 2G نداشت اما در یک زمینه بسیار برتر از آن بود. سرعت انتقال داده در نسل سوم به 7.2 مگابایت بر ثانیه می‌رسید (تقریباً هفت برابر). مزیت دیگر 3G آنتن‌دهی بهتر بود و مشترکین از هر نقطه‌ای می‌توانستند به آن دسترسی داشته باشند. به خاطر اختلافی که 3G در سرعت انتقال داده نسبت به نسل قبل داشت بستر ارائه‌ی امکانات و خدمات تازه‌ای مثل ویدیو کنفرانس، تماشای آنلاین ویدیو و تماس آنلاین در این دوره برای مشترکین مهیا شد. بین نسل سوم و چهارم هم میتوان از سه مرحله نام برد، 3.5G، 3.75G و 3.95G که گاهی از آن با عنوان 4G LTE هم یاد می‌‌شود چون مقدمه‌ی اصلی ورود به نسل چهارم بود. زمزمه‌های ورود نسل سوم به ایران از سال 1388 شکل می‌گیرد و تا سال 90 بخش زیادی از برنامه‌ی ایجاد زیرساخت‌های 3G عملی می‌شود.

نسل چهارم شبکه‌ی تلفن همراه در سال 2009 و در استکهلم معرفی می‌شود. سرعت انتقال داده در 4G تا 1 گیگابایت بر ثانیه هم میرسد. از نظر رمزگذاری و امنیت هم از 3G برتر است. با سرعت بالا و زمان پاسخ‌گویی پایین، اگر نسل سوم را دوره‌ی مطلوب ارتباطات ویدیویی آنلاین بدانیم نسل چهارم را باید دوره‌ی مطلوب رشد بازی آنلاین دانست. خدمات 4G در ایران برای اولین بار از سال 93 توسط ایرانسل به مشترکین ارائه گردید.

تعیین مبدا و خاستگاه نسل پنجم چندان کار ساده ای نیست چراکه در همه جای دنیا دانشمندان و موسسات در حال تحقیق و آزمایش درباره‌ی آن بودند. اولین بار سازمان ناسا در سال 2008 برای رسیدن به آن اقدام کرد و پس‌ازآن کره جنوبی، انگلیس، ژاپن، چین و بسیاری از کشوهای دیگر دنیا در آن سرمایه گزاری کردند و هرکدام از این کشورها ممکن است خود را اولین ارائه‌دهنده‌ی 5G قلمداد کنند. درهرصورت کره‌ی جنوبی اولین کشوری بود که در سال 2019 ادعا کرد برای نخستین بار این تکنولوژی را پیاده کرده است اگرچه ادعای او از سوی کشورهای رقیب رد شد.

 

5G چیست؟

تعریف دقیق 5G هم تا حدی مورد بحث بوده است در گزارش 2018 GSMA دو دیدگاه درباره‌ی تکنولوژی 5G وجود دارد تعریف اول میگوید 5G تکنولوژی جدیدی است که در آن از همه مشخصه‌های کاربردی نسل‌های قبل یعنی 3G، 2G و 4G برای ساخت سیستمی با عملکرد بهتر از 4G استفاده شده است. تعریف دوم میگوید 5G تکنولوژی استفاده از نسل جدید امواج رادیویی در شبکه‌ی تلفن همراه است.

بر خلاف نسل‌های قبل 5G می‌تواند باهر فرکانسی کار کند که این مسئله باعث به وجود آمدن سه نوع کانال متفاوت با پهنای باند محدود، پهنای باند متوسط و پهنای باند وسیع می‌شود. پهنای باند محدود (پایین) از امواجی با فرکانس 2GHz استفاده می‌کند که همان امواج مورد استفاده در تلویزیون‌هاست. بااینکه امواج پهنای باند پایین تا فاصله‌ی زیادی مخابره می‌شوند اما کندتر هستند چراکه کانال وسیعی برای استفاده از آن وجود ندارد و بسیاری از آن کانال‌ها هم‌اکنون در تکنولوژی 4G در حال استفاده است. پهنای باند متوسط از امواجی بین 2 تا 10GHz استفاده می‌کند که شبیه امواج به‌کاررفته در وای فای هاست و حدوداً 800 متر از دکل مخابراتی را تحت پوشش قرار می‌دهد، اکثر کشورهای دنیا وقتی از ارائه‌ی خدمات 5G صحبت می‌کنند همین پهنای باند متوسط مد نظرشان است. پهنای باند وسیع (بالا) از امواج میلی‌متری بهره می‌گیرد که فقط 200 متر برد دارد اما با وجود اینکه ناحیه بسیار محدودتری را پوشش می‎دهد، سرعت انتقال داده در آن به شدت بالاتر است. پیش از این امواج میلی‌متری در ایستگاه‌ها مخابراتی و فرایندی که به آن دورگشت (backhaul) می‌گویند مورد استفاده قرار می‌گرفت، مثلاً در فیلم‌برداری زنده با کیفیت بالا دوربین داده‎ها را از طریق این امواج به یک اتوموبیل ارسال می‌کرد و سپس از آن ماشین که نقش یک ایستگاه مخابراتی را داشت آن داده‌ها را برای شبکه ارسال می‎کردند. از این امواج تابه‌حال برای استفاده در دیوایس‌های عمومی استفاده نشده بود.

پس به طور کلی باید گفت 5G در سه جنبه وضعیت شبکه‌های تلفن همراه را متحول کرده است.

1. پهنای باند وسیع‌تر که سرعت انتقال داده را افزایش می‌دهد

2. سرعت پاسخ‌گویی (latency) پایین‌تر

3. قابلیت اتصال تعداد خیلی بیشتری از دیوایس‌ها به آن

در 5G رمزگذاری داده‌ها OFDM نامیده می‌شود که تا حدی شبیه به 4G است با این تفاوت که اگر در هردو از یک نوع موج استفاده کنیم اصلاحات صورت گرفته در رمزگذاری داده‌ها باعث می‌شود 5G سی درصد سریع‌تر باشد. جدای از بحث رمزگذاری چیزی که باعث می‌شود 5G سرعت بسیار بالایی داشته باشد استفاده از کانال‌های وسیع‌تری از 4G است.

سیستم رادیویی که 5G از آن استفاده می‌کند و با عنوان 5G-NR شناخته می‌شود همانی نسیت که در تکنولوژی 4G از آن استفاده می‌شد اما در مرحله‌ی اول ارائه‌ی 5G دیوایس‌ها (مخصوصاً در ایالات متحده) برای اتصال اولیه به 5G نیاز دارند تا از 4G استفاده کنند که به این نیاز اولیه NSA یا non- stand alone گفته می‌شود. مرحله بعدی 5G ارائه‌ی SA خواهد بود که دیگر در آن برای اتصال اولیه به 4G نیازی نیست.

تبلیغ تلویزیونی و کمپین‌ تبلیغاتی موفقیت خود را از عوامل مختلفی کسب می‌کنند. از خلاقیت در تبلیغات گرفته تا شناخت درست مشتری. ماهیت یک تبلیغ موفق تنها در سودآوری کوتاه مدت آن نیست بعضی از تبلیغات با دوام تا سال‌ها در ذهن مخاطبان می‌مانند. داشتن یک تیم بازاریابی قوی می‌تواند مسیر رسیدن به اهداف را کوتاه‌تر کند.

چرا 5G

5G هم مثل هر تکنولوژی جدید دیگری مخالفانی دارد که می‌توان آن‌ها به دو دسته تقسیم کرد، دسته‌ی اول نگران مضر بودن امواج آن هستند و دغدغه‌ی سلامت عمومی دارند اما آنچه درباره‌ی مضر بودن این امواج گفته می‌شود در حد شایعه است و تاکنون هیچ بررسی علمی آسیب‌زا بودن این امواج را ثابت نکرده است. دسته‌ی دوم اما اذعان دارند که 5G فراتر از نیاز روزمره است و می‌گویند چه کسی به سرعت دانلود تا 20 گیگابایت بر ثانیه نیاز دارد و آیا اساساً 5G ارزش این مقدار سرمایه‌گذاری را دارد یا نه در پاسخ باید گفت مجموع امکاناتی که 5G در اختیار ما می‌گذارد همان چیزی است که در بسیاری از فیلم‌های علمی-تخیلی به عنوان تصویری از آینده‌ی بشر به ما ارائه شده است. برای آن‌ها که به دنبال تکنولوژی‌های جدید نیستند باید بگوییم از نظر کیفیت تماس و اینترت 5G خدمات بهتری ارائه می‌دهد و کیفیت تماس و اینترنت در آن کاملاً باثبات است؛ اما برای کسانی که به دنبال کشف امکانات و دریچه‌های جدیدی هستند که این تکنولوژی به روی انسان می‌گشاید باید گفت 5G مقدمه‌ای برای استفاده‌ از تکنولوژی‌های تازه‌ی دیگری مثل اینترنت اشیاء، واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، اشتراک عظیم داده‌ها و رانندگی اوتوماتیک خودرو است. 5G امکان بهره‌مندی عموم مردم از این امکانات را فراهم می‌کند و در کل نه تنها انقلابی در صنعت شبکه‌های تلفن همراه محسوب می‌شود بلکه دوازه‌ای برای ورود به عصر جدیدی از تمدن بشری است.

منبع: آژانس تبلیغاتی کوشا

  • hashem khlenbinkov
  • ۱
  • ۰

برندینگ کارفرما

چطور برندی خلق کنیم که قوی، سالم و بادوام باشد؟ تولید و تنوع بیشتر محصول؟ مشتریان بیشتر؟ فرایندهای مؤثرتر؟ خیر.

توانایی واقعی برند شما از نوآوری محصولات یا خط تولید نمی‌آید، توانایی واقعی برند شما  از کارمندان شما سرچشمه کی‌گیرد. کارمندان هستند که وقت، انرژی، جسم و ذهن خودشان را وقف برند می‌کنند. آن‌ها هستند که به شما کمک می‌کنند برند خود را بسازید؛ اما در فضای رقابتی بازار هرروز جذب نیروی مناسب و نگه‌داشتن آن‌ها در شرکت سخت‌تر می‌شود. راهی که می‌توانید با استفاده از آن مطمئن باشید که افراد مناسبی جذب می‌کنید و آن‌ افراد تمایل به ماندن خواهند داشت برندینگ کارفرما (employer branding) است.

 

برندینگ کارفرما چیست؟

برندسازی کارفرما تلاش برای در میان گذاشتن داستان خودتان با متقاضیان شغل است. با نمایش چیزی که شما را نسبت به رقبا خاص می‌کند به آن‌ها نشان می‌دهد کی هستید، به چه چیزی باور دارید و چه چیزی می‌توانید به آن‌ها پیشنهاد بدهید. برندینگ کارفرما به شما کمک می‌کند تا برندتان را برای متقاضیان کار جالب و مطلوب کنید و به جای اینکه شما به دنبال افراد درست و کاربلد باشید آن‌ها خودشان به سمت شما بیاییند.

این کار با یک فرایند پایه ای عمیق شروع می‌شود. هرچه افراد بهتری را استخدام کنید جمع کارکنانتان قوی‌تر و بهتر می‌شود. وقتی کارکنان خوشحال، علاقه‌مند و همه شایسته هستند به برند شما و ایده‌ی آن متعهدتر خواهند بود که این مسئله بر تمام جنبه‌های برندینگ و فروش کمپانی شما اثر مثبت می‌گذارد.

کارمندان بهتر = برند قوی‌تر

 

از طراحی محصول تا خدمات مشتری تا بازاریابی هرچه برند شما درباره‌ی کاری که انجام می‌دهد مشخص‌تر و مصمم‌تر باشد عملکرد شما و به‌نسبت برند شما قوی‌تر خواهد بود و افراد بیشتری دوست دارند برای شما کار یا از شما خرید کنند.

چرا برندینگ کارفرما مهم است؟

 

پیدا کردن شغل نسبت به دهه‌ی گذشته به کلی شکل خود را تغییر داده است. امروزه کارفرماها در جذب افراد مناسب رقابت بیشتری دارند و کارکنان هم از گذشته انتظارات بیشتری پیدا کرده‌اند. برندهایی که می‌خواهد درخشان ترین و بهترین افراد موجود را جذب کنند باید به این موارد توجه داشته باشند:

1) پیدا کردن (رها کردن) کار به نسبت آسان‌تر شده است.

رسانه‌های اجتماعی به متقاضیان شغل دسترسی گسترده‌تری برای پیدا کردن کار داده است. در سایت‌هایی مثل مانستر (Moster)، لینکدین (Linkedin) یا حتی توییتر افراد به شبکه‌ی گسترده‌تری دسترسی دارند که می‌توانند از طریق آن با کارفرماهای زیادی ارتباط بگیرند.

تکنولوژی هم دورکاری را آسان‌تر کرده است و محدودیت‌های جغرافیایی دیگر مثل گذشته به نفع کارفرماها عمل نمی‌کند. امروزه کارفرماها در جذب افراد تنها با رقبای نزدیک و محلی رقابت ندارند بلکه کارمندی که در نزدیکی برند شما سکونت دارد می‌تواند از خانه برای کارفرمای دیگری در هر نقطه‌ای از دنیا کار کند.

2) کارکنان چیزی بیشتر از پول می‌خواهند.

نباید همه چیز را در پول خلاصه کرد و گمان کرد اگر کمی بیشتر از رقبا به کارمندان حقوق بدهید، همه‌ی افراد شایسته جذب برند شما می‌شوند. به گزارش glassdoor، بیش از 77 درصد افراد بالغ فضا و جو فرهنگی/رفتاری یک شرکت‌ را قبل از فرستادن درخواست کار در نظر می‌گیرند و 56 درصد از آن‌ها اظهار کرده‌اند که در نظرشان، برای داشتن رضایت شغلی محیط کاری از حقوق اهمیت بیشتری دارد.

امروزه افراد می‌خواهند خودشان را با برندی وفق دهند که به آن باور دارند و کار مهم و بامعنایی انجام ‌دهند که ارزش وقت و تعهدشان را داشته باشد. برای متقاضیان کار جدای از مزایای شغلی معمول، فرهنگ و جو محیط کار، پیشرفت شخصی، هدف، امکان رشد و ارتقا و جامعه‌ی محل کار معیارهای انتخاب شغل هستند. اگر برند شما در این بخش‌ها سرمایه‌گذاری نکند پیدا کردن افراد مناسب و قوی برایتان سخت‌تر خواهد بود.

3) اینکه چطور با کارکنانتان رفتار می‌کنید برای همه مهم است.

زمانی مخاطب برندینگ تنها مشتریانانش بود اما شبکه‌های اجتماعی شفافیت را همه جا افزایش داد. اکنون برندها با یک اکوسیستم بزرگ‌تر ارتباط برقرار می‌کنند، شامل کارکنان، کارکنان بالقوه، مشتریان، فروشنده‌ها و صنعتی که در آن فعال هستند. رفتار نا مناسب در کدام از این زمینه‌ها می‌تواند به اعتبار برند آسیب بزند.

این روز‌ها که سایت‌هایی مثل glassdoor و reddit به کارمندان قدرت صحبت داده است مسئولیت شرکت‌ها سنگین‌تر شده است. اگر نیروی جدیدی که می‌خواهید استخدام کنید نظرهای منفی از کارمندانتان بخواند، برند دیگری را به شما ترجیح خواهد داد. ممکن است در زمینه‌ی خدمات مشتریان رتبه‌ی 5 ستاره داشته باشید اما با کارمندانتان بدرفتاری کنید، مردم اگر از بدرفتاری شما مطلع شوند دوست ندارند از شما و برند شما حمایت کنند. در پاندمی کرونا این موضوع کامل به چشم می‌آمد برندهایی که برای کارمندان مزایا و شرایط بهتری فراهم کردند از حمایت بیشتری از سوی مصرف‌کنندگان روبه‌رو شدند.

این شرایط جدید ما را به سمت یک فضای پیچیده‌تر برای جذب کارکنان می‌برد. اگر می‌خواهید برند قویی داشته باشید باید روی افراد سرمایه‌گذاری کنید. کارمندانتان را پرورش دهید، فضایی خلق کنید که افراد از کار کردن در آن به خود ببالند؛ آن وقت همین کارکنان به شما کمک خواهند کرد برندی که می‌خواهید را بسازید. خوشبختانه بهترین راه رسیدن به این هدف برندینگ کارفرماست.

بازدهی سرمایه در برندینگ کارفرما

صادقانه بخواهیم بگوییم بسیاری از برند‌ها هنوز اهمیت و قدرت برندینگ کارفرما را درک نکرده‌اند. به همین دلیل الان مناسب ترین زمان برای سرمایه‌گذاری روی آن است. برندیگ کارفرما از چند جهت می‌توان برای شما سودآوری و بازگشت سرمایه داشته باشد:

1. جذب نیرو:

پیدا کردن افراد مناسب می‌تواند فرایندی وقت‌گیر، انرژی‌بر و نیازمند هزینه باشد. استخدام فرد اشتباه هم می‌تواند برایتان گران تمام شود. به استناد وزارت کار ایالات متحده یک استخدام بد می‌تواند به اندازه‌ی 30 درصد حقوق سالانه‌ی کارمند هزینه آفرین باشد. برندینگ کارفرما می‌تواند پیدا کردن نیروی مناسب را آسان‌تر و کم‌هزینه‌تر کند. اگر نمی‌توانید داستانتان را به شکل موثر تعریف کنید، به مردم نشان دهید چطور یا چرا با بقیه متفاوت هستند، محیط و جو محل کارتان را معرفی کنید و به مردم تصوری ساده و صادقانه از اینکه خودتان کی هستید ارائه دهید. در این صورت افراد مناسب برای موقعیت‌های شغلی شما درخواست می‌دهند و در زمان و هزینه صرفه‌جویی خواهید کرد.

                                                                                        ***

تبلیغات تلوزیونی و کمپین‌های تبلیغاتی موفقیت خود را از عوامل مختلفی کسب می‌کنند. از خلاقیت در تبلیغات گرفته تا شناخت درست مشتری. ماهیت یک تبلیغ موفق تنها در سودآوری کوتاه مدت آن نیست بعضی از تبلیغات با دوام تا سال‌ها در ذهن مخاطبان می‌مانند. داشتن یک تیم بازاریابی قوی می‌تواند مسیر رسیدن به اهداف را کوتاه تر کند.

                                                                                       ***

2. نگه‌داشتن نیرو:

نگه‌داشتن کارمند خوب اقتصادی‌تر و منطقی‌تر از آن است که به دنبال یک نیروی جدید باشید. به گزارش 2017 سازمان کار، برای شرکت‌ها پیدا کردن فرد جایگزین به طور میانگین به‌اندازه‌ی 33 درصد حقوق سالانه‌ی آن فرد هزینه‌بر است. این مسئله را در نظر داشته باشید که جدا شدن یک فرد بااستعداد و پیوستن او به شرکت رقیب هزینه‌های غیر قابل محاسبه‌ای به شما تحمیل می‌کند. داشتن برندنگ کارفرمای قوی احتمال جدا شدن نیرو‌های توانمند را کاهش می‌دهند.

3. ایجاد تعهد:

هرچه بیشتر برای ایجاد یک جو سالم سرمایه‌گذاری کنید کارمندان خوشحال‌تر خواهند بود. برندینگ کارفرما به افراد حس هدفمندی می‌دهد و افراد حس می‌کنند عضوی از یک گروه متحد هستند. این مسئله باعث می‌شود افراد متعهدتر شوند و بیشتر از خود مایه بگذارند و خلاقه‌تر عمل کنند.

مطالعه‌ی 2019 دانشگاه آکسفورد  پی برده است که کارمندان راضی و خوشحال 13 درصد خلاق‌تر هستند و داده‌های گالاپ بیان می‌کند‌ که شرکت‌های با میزان تعهد کاری بیشتر 21 درصد بیشتر سودآور هستند.

4. معرفی و پیشنهاد جایگزین:

برندسازی کارفرما کمک می‌کند حداکثر سرمایه‌گذاری روی کارکنانتان را داشته باشید و وقتی یکی از کارکنان بخواهد یا مجبور باشد شرکت ‌شما را ترک کند، گزینه‌های مستعد و مناسبی را به‌جای خود معرفی کند.

به گزارش career builder هشتاد و دو درصد کارفرماها به گزینه‌های معرفی‌شده توسط کارکنان قبلی در مقابل افرادی که از مسیرهای دیگر معرفی می‌شوند از نظر بازدهی سرمایه، امتیاز بهتری می‌دهند. کارمندان قبلی اگر از شما راضی باشند هرجا که بروند از برند شما به خوبی یاد می‌کنند که برای اعتبار برند شما خیلی باارزش است.

 

5. تجربه‌ی برند:

اگر می‌خواهید بر مردمی که از شما کالا یا خدمات گرفته‌اند تاثیر مثبت بگذارید باید یک تجربه‌ی مثبت، منسجم و پایدار خلق کنید. چه کسی این تجربه را می‌سازد؟ کارکنان شما.

برند کارفرمای قوی، افراد را فعال و درگیر نگه می‌دارد که کمک می‌کند کارمندان بهترین تلاش خود را برای رضایت مشتری داشته باشند.

چطور برند کارفرمایی خود را تقویت کنید

 

برندسازی کارفرما پدیده‌ای یکباره نیست یک فعالیت در جریان است که همگام با برند شما رشد می‌کند. اگر به دنبال بهتر کردن برند خود از این جنبه هستید راهکارهای زیر را امتحان کنید:

 

1. قلب برند خود را بشناسید:

مرکزی ترین نکته در برندینگ کارفرما این است که بدانید چه کسی هستید. چشم‌انداز، وظیفه و ارزش‌هایی که به دنبال آن هستید کدام است؟ مشخص کردن این مسائل به شما کمک می‌کند داستان خود را بهتر با بقیه به اشتراک بگذارید.

2. یک پیشنهاد ارزشمند برای کارمندان تعریف کنید:

برندسازی خوب بر مبنای یک پیام شفاف شکل می‌گیرد. شما واقعا چه چیزی دارید که بتوانید به کسی که پیش شما استخدام می‌شود ارائه دهید؟ چه تضمین‌هایی می‌توانید به آن‌ها بدهید؟ آن را پیدا کنید و سعی کنید ترویجش دهید.

3. پیرامون جو و فضای فرهنگی برند خود تولید محتوا کنید:

جو محل کار شما اصلی ترین مسئله در تفاوت شما با دیگر برندهاست. هر زمان که ممکن بود درباره‌ی محیط کاریتان صحبت کنید از ساخت یک اسپات لایت از کارمندانتان گرفته تا خبر آغاز یک پروژه‌ی تازه یا یک اقدام نو در شرکت همه این‌ها فرصت‌هایی است که می‌توانید در آن جو یا فرهنگ محیط کاری خود را معرفی کنید.

اگر به دنبال جذب نیروی کار بهتر هستید، عاملی که در همه‌ی جنبه‌های کسب و کار شما تاثیر گذار است، برندینگ کارفرما را فراموش نکنید.

منبع: آژانس تبلیغاتی کوشا

  • hashem khlenbinkov